سال 1391 را به همه دوست های خوبم تبریک و شاد باش میگم
به امید خدا امیدوارم سال جدید سال خیلی خوبی باشه واسه همگی
و به همه ی آرزوهاتون برسین...

نوشته شده در دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:,ساعت 21:21 توسط Fah| |

امروز تولدمه اما امسال جشن نگرفتم!نمیدونم چرا اما حسش نبود….

با این وجود خیلی از دوستام بهم زنگ زدن یا اس دادن و بهم تبریک گفتن

از همشون ممنونم که به یادم بودند

اما

یه اس بود که با بقیه فرق داشت…دقیقا همون ساعت تولدم عشقم واسم فرستاده بود

اولین نفریم که بهم تبریک گفت اون بود.اینو واسم فرستاد(مثه خودم انگلیسیش خوبه)

 

Thinking of you with love on your birthday and wishing you everything

That brings you happiness today and always.

I can't imagine living without you by my side.

نوشته شده در یک شنبه 28 اسفند 1390برچسب:,ساعت 17:51 توسط Fah| |

خدا نگهدار ای مظلوم ترین فصل ها

ما را ببخش که سرمایت را دیدیم ،پاکی و سپیدیت را نه.

دلگیری،می دانم...یک رنگیت را ارج ننهادیم و غرق چند رنگی بهار شدیم.

ما انسانها همینیم

یک رنگها را دوست نداریم،مبهوت و غرق رنگهای پر ریا می شویم.

ما راببخش

ندانستیم آب رنگ، نقاشی بهاررا از قطرات برف و باران تو توان کشیدن دارد.

ما راببخش

عطر گل  یخ را که عطر آگین وجود توست فراموش کردیم.

خدا نگه دار فصل تنهای من میدانم سال دیگر می آیی

بعد از اشک ریزان پاییز...

به پیشواز نه عیدی داری و نه عیدانه ای

ما را ببخش

که ندانستیم

اگر هیزمی روشن می کند گرمایی را در خانه مان

این گرما مدیون حضور توست

آدم برفی مهربان با تو معنا می گیرد،

آغوش گرم، با تو تصویر میشود...

نوشته شده در شنبه 27 اسفند 1390برچسب:,ساعت 1:22 توسط Fah| |

اینجا رادیو"دل" است
صدای مرا از"اعماق قلبم" میشنوید!
این یک post نیست...
یک"احساس پاک" است که ميگويد:
"دوستت دارم"

نوشته شده در جمعه 26 اسفند 1390برچسب:,ساعت 14:52 توسط Fah| |

امشب ... شب آتیشه ... شب شادیه ... شب سرخیه ... شب چهارشنبست ... چهارشنبه سررررخ ... چهارشنبه آخر سال ... چهارشنبه سوری
چهارشنبه ی پریدن از رو آتیش ... چهارشنبه ی زردی من از تو سرخی تو از من

نوشته شده در سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:,ساعت 14:18 توسط Fah| |

گاهی کسی باید کنارت باشه

محکم بغلت کنه


بذاره اشک بریزی

بعد آروم تو گوشت بگه : " دیوونه! من که بــــــــــــاهاتم "

نوشته شده در یک شنبه 21 اسفند 1390برچسب:,ساعت 21:5 توسط Fah| |

دلت را بتکان ...
غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن
دلت را بتکان
اشتباهایت وقتی افتاد روی زمین،بگذار همانجا بماند.
فقط از لا به لای اشتباه هایت، یک تجربه را بیرون بکش،قاب کن و بزن به دیوار دلت...
دلت را محکم تر اگر بتکانی تمام کینه هایت هم می ریزد
و تمام آن غم های بزرگ و همه حسرت ها و آرزوهایت ...
باز هم محکم تر از قبل بتکان
تا این بار همه ی آن عشق های بچه گربه ای هم بیفتد!
حالا آرام تر، آرام تر بتکان تا خاطره هایت نیفتد
تلخ یا شیرین، چه تفاوت می کند؟
خاطره، خاطره است.باید باشد، باید بماند ...
کافیست؟
نه...هنوز دلت خاک دارد!
یک تکان دیگر بس است،تکاندی؟!
دلت را ببین چقدر تمیز شد... دلت سبک شد؟
حالا این دل جای "او"ست
دعوتش کن
این دل مال "او"ست...
همه چیز ریخت از دلت، همه چیز افتاد،
همه چیز افتاد و حالا تو ماندی و یک دل
یک دل و یک قاب تجربه
یک قاب تجربه و مشتی خاطره
مشتی خاطره و یک "او"...
خـانه تـکانی دلـت مبـارک

نوشته شده در شنبه 20 اسفند 1390برچسب:,ساعت 21:33 توسط Fah| |

بعضی آدما یهو میان،
یهو زندگیتو قشنگ میکنن،
یهو میشن همه ی دلخوشیت،
یهو میشن دلیل خنده هات،
یهو میشن دلیل نفس کشیدنت،
بعد همینجوری یهو میرن،
یهو گند میزنن به آرزوهات!
یهو میشن دلیل همه ی غصه هات و همه ی اشکات

یهو میشن سبب بالا نیومدن نفست...

مقصرش خود ماییم که
عشقو به کسایی ارزانی میکنیم که
از زندگی جز آب و علف روزانه نه میفهمند،نه میخواهند...

نوشته شده در شنبه 20 اسفند 1390برچسب:,ساعت 11:44 توسط Fah| |

عاشــق آن لحــــــظه ام
که کنارت هستــــــــم
و کودک درونـــــــم از اشتیاق با تـــو بودن،
می خــــواهد زمین و زمان را بهـــم بریزد....

نوشته شده در پنج شنبه 18 اسفند 1390برچسب:,ساعت 20:40 توسط Fah| |

عشق فقط عزیزم و دوستت دارم گفتن به یکدیگه نیس ،
اینه که در هر شرایطی پشت معشوقت رو خالی نکنی و همراش باشی...

نوشته شده در دو شنبه 15 اسفند 1390برچسب:,ساعت 18:15 توسط Fah| |

قول بده من وتو فقط مال هم باشیم

قول بده من وتو همراه هم باشیم

اگه دنیا خراب بشه رو سرمون

قول بده من وتو دنیای هم باشیم...

نوشته شده در یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:,ساعت 22:48 توسط Fah| |


درميان من و تو فاصله هاست

گاه می انديشم

می توانی تو به لبخندی اين فاصله را برداری

تو توانايی بخشش داری

دست های تو توانايی آن را دارد

که مرا زندگانی بخشد

چشمهای تو به من میبخشد

شورعشق ومستی

و تو چون مصرع شعری زيبا ،

سطر برجسته ای از زندگی من هستی...

نوشته شده در شنبه 13 اسفند 1390برچسب:,ساعت 23:25 توسط Fah| |

نمیدونم شانس آشنائی با همچین آدمایی داشتین یا نه اما بین ما

یه آدمایی هستن که همیشه با حوصله جواب اس ام اساتو میدن...
هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ میگن خوبم..
.
وقتی میبینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا میگرده,
راهشون رو کج میکنن از یه طرف دیگه میرن که اون نپره...
همینایی که تو سرما اگه یخ ام بزنن, دستتو ول نمیکنن بزارن تو جیبشون...
آدمایی که از بغل کردن بیشتر آرامش میگیرن تا از ......
اونایی که تو تلفن یهویی ساکت میشن
اینایی که همیشه میخندن
اینایی که تو چله زمستون پیشنهاد بستنی خوردن میدن
همونایین که براتون حاضرن هرکاری بکنن
اینا فرشتن ...
تو رو خدا اگه باهاشون میرید تو رابطه, اذیتشون نکنین ...
تنهاشون نزارین ؛ داغون میشن...

( واسه همیشه باهات میمونم فرشته کوچولوی من)

(دیدی پاکش نکردم؟!)

نوشته شده در پنج شنبه 11 اسفند 1390برچسب:,ساعت 22:32 توسط Fah| |

دوست داشتنی ترین رابطه ها

رابطه هایی دو طرفه اند.
یعنی هر دو میکوشند برای ادامه دار شدنش...
هر دو خطر می کنند،
هر دو وقت می گذارند،
هزینه می کنند،
هر دو برای یک لحظه بیشتر در کنار هم بودن با زمان هم میجنگند...

نوشته شده در چهار شنبه 10 اسفند 1390برچسب:,ساعت 14:39 توسط Fah| |

من برای متنفر بودن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم؛

زیرا درگیر دوست داشتن کسانی هستم که مرا دوست دارند...

نوشته شده در دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:,ساعت 10:25 توسط Fah| |

چقدر خوبه آدم یکی رو دوست داشته باشه
نه به خاطر اینکه نیازش رو برطرف کنه
نه به خاطر اینکه کس دیگری رو نداره
نه به خاطر اینکه تنهاست و نه از روی اجبار
بلکه...به خاطر اینکه اون شخص
ارزش دوست داشتن رو داره...
دوست دارم

نوشته شده در یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:,ساعت 19:9 توسط Fah| |

به یک‏ جایی از زندگی که رسیدی،می فهمی...


اونی که زود میرنجه
زود میره،زود هم برمیگرده.
اما اونی که دیر میرنجه
دیر میره،اما دیگه برنمیگرده.

هستند
کسانی که روی شانه هایتان گریه میکنند
و وقتی شما گریه میکنید دیگر وجود ندارند.

از درد های کوچک است که آدم می نالد
وقتی ضربه سهمگین باشد، لال می شوی.

به یک‏ جایی از زندگی که رسیدی می فهمی...

رنج را نباید امتداد داد
باید مثل یک چاقو که چیزها را می‏برد و از میانشان می‏گذرد
از بعضی آدم‏ها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی.

بزرگ‌ترین مصیبت برای یک انسان این است که
نه سواد کافی برای حرف زدن داشته‌باشد
نه شعور لازم برای خاموش ماندن.

مهم نیست که چه اندازه می بخشیم
بلکه مهم این است که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود دارد.

وسعت دوست داشتن همیشه گفتنی نیست، گاه نگاه است و گاه سکوت ابدی.

شاید کسی که روزی با تو خندیده است را از یاد ببری، اما هرگز آنرا که با تو اشک ریخته است را فراموش نخواهی کرد.

توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگترین هنر جهان است.

اگر بتوانی دیگری را همانطور كه هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی؛ عشق تو واقعی است.

همیشه وقتی گریه می کنی اونی که آرومت میکنه دوستت داره اما اونی که با تو گریه میکنه عاشقته.

همیشه یک ذره حقیقت پشت هر"فقط یه شوخی بود "
-یک کم کنجکاوی پشت" همین طوری پرسیدم "
-قدری احساسات پشت"به من چه اصلا "
-مقداری خرد پشت " چه بدونم"
-و اندکی درد پشت" اشکالی نداره" هست.

كسي كه دوستت داره، همش نگرانته.

به خاطر همين بيشتر از اينكه بگه دوستت دارم ميگه مواظب خودت باش...

نوشته شده در شنبه 6 اسفند 1390برچسب:,ساعت 14:50 توسط Fah| |

این روزا تا وقتی که خودت باشی قبولت ندارن ، ولی وقتی نقابت رو میذاری میشی بتشون...

نوشته شده در جمعه 5 اسفند 1390برچسب:,ساعت 12:38 توسط Fah| |

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com