نیمکت عاشقی یادت هست؟
کنار هم، نگاه در نگاه و سکوتمان چه گوش نواز بود...
بید مجنون زیر سایه اش امانمان داده بود،
برگهای رنگینش را به نشانه عشقمان بر سرمان می ریخت.
او نیز عاشق بودنمان را به رخ پاییز می کشید،
اما اکنون پاییز.. نبودنت را، جداییمان را به رخ می کشد.

بگو، صدایم کن، بیا تا دوباره ما شویم،
مرحمی بر سوز دلم باش، نگاه کن، پاییز به من می خندد، بیا داغ جداییمان را به دلش بگذاریم.
بیا کلاغ ها را پر دهیم تا خبر وصلمان را به پرستوها مژده دهند.
دوباره صدایم کن...

نوشته شده در سه شنبه 5 مهر 1390برچسب:,ساعت 21:10 توسط Fah| |

نوشته شده در سه شنبه 5 مهر 1390برچسب:,ساعت 14:9 توسط Fah| |

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده

اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده

دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده

تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده

هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم

آینده ی این خونه رو  با شمع روشن میکنم

در حسرت فردای تو تقویممو پر می کنم

هر روز این تنهایی رو فردا تصور میکنم

هم سنگ این روزای من حتی شبم تاریک نیست

اینجا به جز دوری تو چیزی به من نزدیک نیست

هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم

آینده ی این خونه رو  با شمع روشن میکنم...

نوشته شده در یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:,ساعت 23:21 توسط Fah| |

هر چند دقیقه یک بار،آتش زدن یک سیگار خاطره که بد جورم دود اندوه ازش بلند بشه
موزیک آرامبخش خوبیهات از تو هندزفری که چهار ستون افکارمو بلرزونه
زیر شر شر بارون اشکهام که بی اختیار روی سر لحظه لحظه ی زندگیم میریزه
تو یک بعدازظهر بی تو بودنِ محض...
آخ چه حالی میده این داغونیه مزمن
هیس!ساکت....
منو به خودم نیارید
میخوام تنها باشم.....

نوشته شده در شنبه 2 مهر 1390برچسب:,ساعت 20:32 توسط Fah| |

کاش میدانستیم چه غریبانه زیر چتر تنهایی به ابدیت سپرده شدیم

کاش زورق خیانت ها در میان تلاطم  راستی ها غرق می شد

کاش نگاه های معصومانه و بی هوسمان

در ژرف ترین نقطه احساسمان رخنه میکرد

کاش شاپرک حقیقت در هاله ی ابهام نمی سوخت

کاش بی پروا قفس زرین کوب دل را می شکستیم

تا شاید کبوتر عشق پرواز را به خاطر می سپرد

کاش قاصدک مهربانی ها در تپش مکرهایمان پایمال نمی شد

کاش دوست داشتن هایمان رعیت زمان نبود و ما

خارج از قلب ثانیه ها تا ابد عشق را می ستاندیم...

نوشته شده در شنبه 2 مهر 1390برچسب:,ساعت 1:59 توسط Fah| |

Our love is like a rose, Plenty of moments soft as pedals, Some moments as sharp as thorns, But the difference between them Is that our love will never wilt or die.

نوشته شده در شنبه 2 مهر 1390برچسب:,ساعت 1:55 توسط Fah| |

چشماشو بست و مثل هر شب انگشتاشو کشيد روی دکمه های پيانو.
صدای موسيقی فضای کوچيک کافی شاپ رو پر کرد.
روحش با صدای آروم و دلنواز موسيقی , موسيقی که خودش خلق می کرد اوج می گرفت.
مثه يه آدم عاشق , يه ديوونه , همه وجودش توی نت های موسيقی خلاصه می شد...


ادامه مطلب
نوشته شده در شنبه 2 مهر 1390برچسب:,ساعت 1:44 توسط Fah| |

صفحه قبل 1 ... 11 12 13 14 15 ... 46 صفحه بعد

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com