تردید...

یه جوری عاشقت هستم که خوابم با تو بیداره

میخوام تنها بشم اما خیال تو نمیزاره

یه جوری عاشقت هستم که تو شاید نمیدونی

ولی بازم یه احساسی به من میگه نمیمونی

چرا نشکسته میمونن همه بغضای ناخونده

بگو تا مرز آغوشت چقدر دلواپسی مونده

کدوم خوابه که دور از تو هنوز آرومه آرومه

نمیدونم شبم تا کی از آغوشه تو محرومه

از این تاهایی میترسم،از این آینده ی مبهم

از اینکه هردومون باشیم ولی دور از نگاه هم

از اینکه هردومون باشیم ولی دور از نگاه هم

اتاق و سقف نزدیک و یه قاب عکس و بیداری

ببین تو خلوتت آیا تو هم حاله منو داری

چرا نشکسته میمونن همه بغضای ناخونده

بگو تا مرز آغوشت چقدر دلواپسی مونده



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 2 تير 1390برچسب:,ساعت 22:3 توسط Fah| |

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com