زیر باران مي روم
و هم نوا با گريه ي آسمان مي گريم
تا كسي اشك هاي مرا نبيند
به زير باران مي روم
و فرياد مي زنم تا صداي فريادم با فرياد آسمان يكي شود
به زير باران مي روم
تا ناله هاي دلم با ناله هاي باد يكي شود
و كسي شاهد شكستن روح خسته ام نباشد
به زير باران مي روم
وتكيه به همان درخت بيد مجنون كنار جاده
كه يادگاري هايمان را روي آن مي نوشتيم
به انتظارت خواهم ماند
تا به زير هر يك از قدمهايت گل سرخي بگذارم
ميدانم خواهي آمد.
و دستان سردم را در دستان گرمت خواهي گرفت
تا با هم به سرزمين آرزوها برويم
باران كه مي آيد
گوش به زنگ صداي تو
تكه تكه ترانه هاي كهنه را كنار هم مي چينم
و هميشه به همين حقيقت تلخ ميرسم........

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در 9 مرداد 1389برچسب:,ساعت 10:3 توسط Fah| |

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com