چه دنیای عجیبیه اینکه دلم تورو میخواد
دل تو با یکی دیگست دوست نداره منو زیاد
یکی تو زندگیته و بودن من اضافیه
گاهی میپرسی حالمو ، همین که باشم کافیه
فرض کن که هیشکی اسممو کنار اسمت نیاورد
فرض کن تو این بازی یکی نفهمید و اون یکی برد
بد نیست اگه فکره منو بیرون بریزی از سرت
شاید میخوای بهم بگی دیگه نیام دور و برت
خیلی چیزا هست که دیگه نیمه تموم مونده حالا
خیلی چیزارو نمیشه بهش بگی یه اشتباه
فرض کن که هیچوقت من و تو هیچ جای دنیا ما نشد
فرض کن که هیچ صبحی چشام تو چشمای تو باز نشد...
انگار همیشه با منی مثله یه سایه،یه نفس
خراب خاطراتتم خیلی عزیزی همنفس
تمومه شب تمومه روز همیشه همراهه منی
همش به تو فکر میکنم تو حس خوب بودنی
با تو که آشنا شدم از آ دما جدا شدم
یه گوشه رفتم و برات عاشقی بیصدا شدم
تو عادت همیشه ای واسه دلی که عاشقه
حضور تو کنار من قشنگیه دقایقه
انگار همیشه با منی مثله نفس،یه خاطره
واسه دوباره دیدنت دلم همش منتظره
تمومه خواهشه منی تمومه دوست داشتنی هام
تمومه شب تمومه روز عطر نفسهاتو می خوام
تو عادته همیشه ای واسه دلی که عاشقه
حضور تو کنار من قشنگیه دقایقه...
این همه گریه نکن غصه ی دنیارو نخور
اونیکه رفته دیگه رفته و عاشقه تو نیست
میدونم سخته ولی باید فراموشش کنی
حتی فکرشم نکن اون دیگه لایقه تو نیست
دیگه چشم به راه نمون آخ دیگه بسته انتظار
این همه کار خداست حکمتی داره کم نیار
فکره فرداتو بکن زندگیتو دادی به باد
عمرتو پای دله بیرحم و سنگه اون نزار
غصه هات قده یه کوهه اما قلب تو صبور
عشق و رویاهات سفر کرده به یک جاده ی دور
اما این آخره قصه ی تو نیست،باور کن
شب و تاریکی همیشه شده بازنده ی نور...
خیلی سخته توی کره ی بزرگ کسی پیشت نباشه
یا اگه باشه انگار که نیستش،تورو همیشه تنها گذاشته
خیلی سخته تو تنهایی همیشه زنده باشی
یا اگه باشی انگار که نیستی،همون بهتر بمیری و رها شی
خیلی سخته یه بغض توی گلوت همیشه داشته باشی
حتی وقتیکه تو شادی بندازه تورو تو دو راهی
آخرم این بغض تو گلوت میشه باعث مرگ زندگیت
هیچ شکی نیست،درسته آخرین حرف زندگی...